من و خرزو خان

همه چی ... جدی ... شوخی ... چرت و پرت و فلسفه و سیاست و زندگی و دنیا

من و خرزو خان

همه چی ... جدی ... شوخی ... چرت و پرت و فلسفه و سیاست و زندگی و دنیا

یه روز یه آقای طاغوتی که بعد از انقلاب ریش گذاشته بود  میره پیش رئیس جمهور میگه : آقای رئیس جمهور تو نامه ات برای بوش چی نوشتی؟

میگه : حرف دلتو زدم عزیزم

آقاهه میگه یعنی گفتی بیا و حمله کن !!!!!

نامه ی بعدی رو باید برای اعتراض به اندی نوشت با این مضمون :

 

جناب آقای اقلیت مذهبی ... چرا اینقدر بی عدالتی ... من اولا شما رو به اسلام دعوت می کنم ... در ثانی از اشما سوالی دارم آقای محترم چرا فقط

 

خوشکلا باید برقصن !!!

 

 

 

 

 

ادامه نامه

جرجی جان به جون خودت که خیلی عزیزی من اونجورام که تو فکر می کنی نیستم ....

 

من در عین خشونت خیلی رئوف و مهربونم ... ندیدی بزرگترین معدن طلای ایران رو ۷۰ درصد دادم به بلر ...

 

نشنیدی میخوام از دهن ملت بزنم بدم به کشورهای فقیر ... و هزار جور لوطی گیری دیگه ....

 

حالا تو هم هی گیر بده و بگو محمود بده ... میخوای برات هم لوطی گیری کنم زنگ بزن خونه ...

 

هی تهدید نکن ... تهدیدی می کنی و من هم جوگیر میشم مجبور میشم هارت و پورت بکشم ...

 

ادامه اش ومانه بعدا

 

 

 

جواب بوش

ها خرزو خان خبر ویاورده که بوش دیروز غروب به احمدی نژاد تلفن وزده  و وگفته :

 

حاجی منه واسه نماز صبح بیدار وکن !!!!

 

 

 

 

نامه به بوش

ای نامه به بوش ایجوری آغاز وشد ....

 

بوش جونم ... جونم بوشی ... هستی و عمرم بوشی

 

بوش گلاب ... گلاب بوشی ... عزیز دردونم بوشی

 

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت پرزیدنت عزیز ایلات متحده .... خوبی داش

 

آخه با مرام تو دو دوره رئیس جمهور شدی ... من تازه دوره اولمه ... چرا اینقدر اذیت می کنی ... چرا نمی ذاری این یه لقمه نون و پنیر از گلوم بره پایین ... اگه با من مشکلی داری بگو ... به جان جرجی خسته شدم اینقدر شعار دادم ... خیلی حرف باهات دارم که در ادامه میگم ...

 

ای قسمتی بید از او ۱۸ صفحه بقیه اش فعلا ومانه

 

 

نامه ونوشتی به بوش !!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

ویگولنزج ۱۸ صفحه بید ....

 

۱۷ صفحه اش حتما پاچه خواری بید .... یه نیم صفحه عکس ای کیک زرد و نیم صفحه دیگه هم

 

حتما قربون صدقه بوش ورفته

 

با ای خرزو خان تماس وگرفتم تا یه چند صفحه ای از ای نامه ره وده به من ... ودونید ای خرزو خان با بوش خیلی رفیق بیدن ....

 

بوش که وخواست حمله وکنه ایران ... ای خرزو خان نوذاشت ... باور نوکنید جون ای کیانوش

 

 

اندر حکایات ملا عباس (۴) ایزوگام

ملا عباس روزی به دردی از ناحیه پا دچار شد و دیگه نرفت دکتر و یه راست میره دارو خونه تا خود درمانی کنه

وارد داروخونه میشه و به داروخونه چی میگه : قربان ببخشید عضلا ت پام گرفته یه پماد ایزوگام ( پیروکسیکام) بدین !!!!!!!!!!

آقای رئیس جمهور

دیگه شاهکاری ....

 

به فکر ملتی باش که فقط براشون بدهکاری و قسط بدهی و به جای عدالت تقسیم کردی .....

 

تو وکیل این مردمی هستی که فقط دارن تو یدهکاری فرو می رن .... نمیخواد غصه ی ملتهای فقیر رو بخوری ...

 

به ماچه که قیمت نفت به اونها فشار میاره ... مگه به ما فشار نمی یاد ...

 

خیلی حرف دارم که باید بگم ... اما حال و حوصله ی نوشتن رو ندارم ....

 

فقط یه کلام ... با این کارا ( غصه خوردن برای ملت دیگه ) و فلسطین بازی ما به هیچ جا نمی رسیم